کد مطلب:29959 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:85

فرمان عمومی برای ممنوعیّت نقل فضایل او












6300. شرح نهج البلاغة - به نقل از علی بن محمّد مدائنی -:پس از عام الجماعه (سال گردهمایی)،[1] معاویه نوشته ای یك سان را به همه كارگزارانش نوشت:«تعهّد [ حكومت] از كسی كه چیزی از فضایل ابو تراب و خاندانش را نقل كند، برداشته است».

پس، خطیبان در هر آبادی و بر روی هر منبر، علی علیه السلام را نفرین می كردند، از او بیزاری می جستند و درباره او و خاندانش بد می گفتند.[2].

6301. الاحتجاج:جارچی معاویه جار زد كه:«تعهّد [ حكومت] از كسی كه حدیثی از فضایل علی و خاندانش نقل كند، برداشته است» و كوفیان، به خاطر فراوانی شیعیان در كوفه، گرفتارترینِ مردم بودند.[3].

6302. مناقب آل أبی طالب:معاویه جار زد كه:«تعهّد [ حكومت] از كسی كه حدیثی از فضایل علی را نقل كند، برداشته است»، به گونه ای كه عبد اللَّه بن شدّادِ لیثی گفت:دوست داشتم مرا رها می كردند كه یك روز تا شب، فضایل علی بن ابی طالب علیه السلام را نقل كنم و آن گاه، گردنم زده می شد.

شرایط، چنان بود كه محدّثی در موضوع «فقه»، حدیث نقل می كرد، یا حدیثی درباره «مبارزات [ علی علیه السلام]» می آورد و می گفت:«مردی از قریش گفت» [ و جرئت نمی كرد نام علی علیه السلام را بیاورد]. عبد الرحمان بن ابی لیلی [، هنگامی كه حدیثی را از زبان علی علیه السلام نقل می كرد،] می گفت:«یكی از یاران پیامبر خدا برایم نقل كرد». و حسن بصری می گفت:«ابو زینب گفت».

از ابن جُبَیر، درباره حامل لِواء (پرچم)،[4] پرسیده شد. وی گفت:گویا تو آسوده خاطری![5].

6303. أنساب الأشراف - به نقل از عبد اللَّه بن فائد و سُحَیم بن حفص -:معاویه به مغیرة بن شعبه نوشت:بدگویی به علی و تحقیر وی را آشكار كن».[6].

6304. تاریخ الطبری - به نقل از مُغَیرة بن شُعبه، خطاب به صَعصَعه -:بر حذر باش از این كه خبر عیبجویی تو از عثمان در نزد كسی به من برسد و یا آن كه چیزی از فضل علی را آشكارا بگویی و خبرش به من برسد! تو چیزی از فضل علی را نمی دانی كه من آن را ندانسته باشم؛ بلكه من به آنها آگاه ترم؛ لیكن این سلطان (معاویه)، قدرت پیدا كرده و از ما خواسته است كه عیب های علی را پیش مردم، آشكار كنیم. ما بسیاری از آنچه را كه وی ما را بدان فرمان داده، رها می كنیم. و تنها چیزی را ذكر می كنیم كه گریزی از آن نداریم و شرّ اینان را با تقیّه از جانمان دور می سازیم.

اگر می خواهی فضایل علی را یاد كنی، آنها را نزد خود و یارانت و به طور پنهانی در خانه هایتان نقل كن؛ امّا نقل آنها به طور آشكارا و آن هم در مسجد، چیزی است كه خلیفه آن را از ما نمی پذیرد و عذر ما را درباره آن، نمی پذیرد.[7].

6305. أنساب الأشراف - به نقل از نضر بن اسحاق هُذَلی -:حَجّاج از حسن [ بصری] درباره علی علیه السلام پرسید. حسن، فضایل علی علیه السلام را ذكر كرد. حَجّاج گفت:دیگر هرگز در مسجد ما حدیث نكن.

حسن، خارج شد و متواری گشت.[8].

6306. المستدرك علی الصحیحین - به نقل از مالك بن دینار -:از سعید بن جبیر پرسیدم كه:«ای ابو عبد اللَّه! چه كسی بر دوش گیرنده پرچم پیامبر خدا بود؟». وی نگاهی به من افكند و گفت:گویا تو آسوده خاطری!

خشمگین شدم و به قاریان همگونش شكایت بردم و گفتم:«آیا از كار سعید، شگفت زده نمی شوید؟ از وی پرسیدم:چه كسی بر دوش گیرنده پرچم پیامبر خدا بود. به من نگاه كرد وگفت:گویا تو آسوده خاطری!».

گفتند:تو در حالی از او پرسیده ای كه وی از حَجّاج می ترسیده است. وی در خانه خدا پناه گرفته است. برو و هم اكنون از او بپرس.

[ نزدش رفتم و دوباره از او] پرسیدم.

گفت:بر دوش گیرنده پرچم پیامبر خدا، علی علیه السلام بود.[9].









    1. سال گردهمایی به سال 41 هجری گفته می شود كه در جمادی اوّل آن، امام حسن علیه السلام خلافت را به معاویه سپرد. (جواهر المطالب:199/2)
    2. شرح نهج البلاغة:44/11، الدرجات الرفیعة:6.
    3. الاحتجاج:162/83/2. نیز، ر.ك:كتاب سلیم بن قیس:26/781/2.
    4. مقصود، پرچمِ (درفشِ) مخصوص پیامبر خداست كه در جنگ ها، آن را به علی علیه السلام می سپرد و آن را «لِواءُ الحمد (درفش ستایش)» می خواندند. (م)
    5. مناقب آل أبی طالب:351/2، بحار الأنوار:12/38/42.
    6. أنساب الأشراف:30/5.
    7. تاریخ الطبری:189/5، الكامل فی التاریخ:461/2.
    8. أنساب الأشراف:380/2.
    9. المستدرك علی الصحیحین:4665/147/3، فضائل الصحابة، ابن حنبل:1163/680/2.